کوه پنجم- پاِئولو کوئیلو

ساخت وبلاگ
پروردگار قدرت مطلق است. اگر او خود را تنها به انجام کارهایی که ما خوب می پنداریم محدود می کرد, نمی توانستیم او را قادر مطلق بنامیم. در آن صورت, او تنها بر بخشی از جهان فرمان می راند, و کسی قدرتمند تر از او وجود می داشت که اعمال او را نظاره کند و به قضاوت بنشیند. در آن صورت, من آن خدای قدرتمندتر را می پرستیدم.

************

روح نیز ,همچون رودخانه و گیاه, به نوع دیگری از باران نیاز دارد: امید, ایمان, دلیلی برای زیستن. هنگامی که عوامل به جریان در نیایند, همه چیز در روح می میرد, حتی اگر بدن به زندگی ادامه دهد؛ و مردم می توانستند بگویند «این جا در این بدن روزی یک انسان وجود داشت»

***********

تو راهت را یافته ای, اما نباید قبل از این که یاد بگیری از نو بسازی, چیزی را نابود کنی.

***********

هر انسانی حق دارد به وظیفه اش شک کند و گه گاه از آن دست بشوید؛ اما آنچه نباید انجام دهد, به فراموشی سپردن وظیفه است. هر که به خودش شک نکند, شایسته نیست -چرا که در اعتقاد غیر قابل تردید خود نسبت به توانایی اش, مرکب گناه غرور می شود-

***********

زن پرسید:«آیا خداوند از میان کلمات ناپدید خواهد شد؟»

ایلیا پاسخ داد:«در آن ها استمرار خواهد یافت, اما هر شخص در مقابل هرآنچه می نویسد مسوول خواهد بود»

***********

گوش دادن آسان نیست: در دعاهایمان همیشه می کوشیم خطاهایمان را برشمریم و آنچه را می خواهیم بر ما روی دهد اظهار کنیم. اما خداوند هم اکنون همه ی این ها را می داند, و گاهی اوقات فقط از ما می خواهد آنچه جهان به ما می گوید, بشنویم و صبور باشیم

***********

یک کودک همیشه می تواند سه چیز را به بزرگسالان تعلیم دهد: بدون هیچ دلیلی شاد باشد, همواره خود را با چیزی سرگرم کند, و بداند چطور با تمام قدرت خواسته هایش را مطالبه کند.

***********

گاهی اوقات ستیز با خداوند ضروری است. فاجعه روزی در زندگی هر انسان وارد می شود؛ ممکن است نابودی یک شهر باشد, مرگ فرزند, اتهامی اثبات نشده, یا یک بیماری که شخص را برای همیشه علیل کرده است. در آن لحظه, خداوند انسان را به مبارزه طلبیده است تا با او مقابله کند و به سوالش پاسخ دهد:«چرا چنین سخت به این هستی کوتاه چسپیده ای و رنج, وجودت را چنین فراگرفته است؟ معنای این تقلا چیست»

***********

 فجایع اتفاق می افتند. می توانیم علتش را دریابیم, دیگران را سرزنش کنیم, تجسم کنیم اگر روی نداده بودند چقدر زندگی هایمان متفاوت می بود. اما هیچ یک از آن ها اهمیتی ندارد: فجایع اتفاق افتاده اند. از آن جا به بعد باید ترسی را که در ما بیدار کرده اند کنار بگذاریم و از نو ساختن را آغاز کنیم

***********

اما ما با خداوند به مبارزه برخاستیم, درست همان طور که با مردان و زنانی که در زندگی مان دوست می داریم مبارزه میکنیم. چرا که مبارزه با الوهیت است که به ما برکت می دهد و باعث رشد ما می شود. ما به فرصتی که فاجعه در اختیارمان قرار داد چنگ انداختیم و با اثبات این که قادریم فرمان او را در مورد پیش رفتن, اطاعت کنیم, وظیفه مان را نسبت به او انجام دادیم. حتی در بدترین شرایط, به جلو رفته ایم.

لحظاتی وجود دارد که خداوند طالب اطاعت محض است. اما لحظه هایی نیز هستند که او آزمون اراده ی ما را می خواهد و ما را به ستیز می طلبد تا عشقش را درک کنیم.

***********

- دانستن این که چه وقت یک مرحله از زندگی انسان به پایان رسیده است, همیشه ضروری است.اگر بعد از پایان گرفتن نیاز با سرسختی به آن بچسبی, لذت و معنای آرامش را از دست خواهی داد. و این خطر را به جان می پذیری که خداوند تو را تکان داده و سر عقل آورد.

-خداوند سخت گیر است.

-فقط با کسانی که برگزیده است

***********

اگر ما به پایان داستان خود برسیم, خواهیم دید که اکثر اوقات نیک, نقاب بد بر چهره می گذارد, اما همچنان به نیک بودن خود ادامه می دهد, و این بخشی از نقشه ای است که خداوند برای انسانیت آفریده است

ذهن نوشته های یک دیوانه...
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : کوه پنجم پائولو کوئیلو,کوه پنجم پائولو کوئلیو,دانلود رمان کوه پنجم پائولو کوئیلو, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47