طاعون_آلبر کامو

ساخت وبلاگ
سوال:چه کار باید کرد که وقت هدر نرود؟ جواب: آدم در تمام مدت، گذشتنش را حس کند. وسیله برای این کار:چندین روز در اتاق انتظار یک دندان پزشک روی صندلی ناراحتی منتظر بماند؛ یا بعداز ظهر یک شنبه ای را روی ایوانش بنشیند، به گفت و شنودی در یک گردهم آیی به زبانی که با آن آشنایی ندارد گوش بدهد، مسیر های طولانی و ناراحت کننده ای را با قطار انتخاب کند و طبعا تمام مدت مسافرت هم ایستاده باشد، جلو ی گیشه ی تماشاخانه ای توی صف بایستد و جایش را از دست ندهد، و از این قبیل

***********

کسی که تسلیم قوه ی تخیلش می شود، باید زخمی را هم که از این تسلیم شدن به او وارد می شود بپذیرد.

***********

زیستن در نومیدی و بی پناهی، در حقیقت در دوزخ فرو رفتن است.

***********

عشاق معمولا تا ساعت چهار صبح کاری نمی کنند و حتی اگر شب را با خیانت گذرانده باشند، میخوابند.بله در این ساعت می خوابند تا اطمینان پیدا کنند، زیرا دغدغه ی بزرگ و همیشگی قلب مشتاق، به تصرف درآوردن فرد مورد علاقه اش است، تا این که در دوران جدایی، بتواند او را در خوابی بدون رویا، که فقط هنگام پیوستن دوباره به همدیگر پایان میگیرد، بازیابد.

***********

در دوران تیره روزی هاست که مردم به حقیقت عادت می کنند.

***********

در آغاز که تصور می کردند طاعون هم مانند بیماری های دیگر است، مذهب هنوز مقام خودش را حفظ کرده بود. ولی موقعی که پی بردند قضیه جدی است، به عیش و نوش و خوش گذرانی روی آوردند.همه ی دلشوره ها و نگرانی ها که طی روز در چهره ها نقش می بست، در غروب داغ و غبارآلود، در گونه ای هیجان نامشخص،در نوعی آزادی لگام گسیخته و ناشیانه که همه ی مردم را در بر میگزفت، حل می شد.

***********

اگر بدانم می آیی، منتظرت ماندن زیاد برایم مهم نیست

***********

فاسدترین آدمها کسانی هستند که نادانند اما گمان می کنند همه چیز را می دانند، آن وقت به خودشان اجازه می دهند دیگران را بکشند. روح آدم جنایتکار کور است، در نتیجه نه خوبی واقعی در او وجود دارد، نه عشق پاک و نه روشن بینی.

***********

از دیدگاه طاعون، تفاوتی میان رییس و نگهبان هاو زندانی ها وجود نداشت، چون همگی شان زندانی محسوب می شدند و برای اولین بار در زندان عدالت به طور مطلق اجرا می شد

***********

عادت کردن به نومیدی، وخیم تر از خود نومیدی است.

***********

ریو پشتش را روی صندلی صاف کرد و با صدایی محکم تر گفت این کارش احمقانه است. خوشبختی را انتخاب کردن خجالت ندارد

رانبر گفت:((درست است، ولی اگر آدم بخواهد فقط خودش خوشبخت باشد آن وقت خجالت آور است.))

***********

در این دنیا هیچ چیز مهم تر از درد و رنج یک کودک نیست، و بالاتر از آن، وحشتی که این درد و رنج همراه دارد، و بالاتر از آن پی بردن به دلایل آن.

***********

دوست داشتن خداوند کار دشواری است، عشقی است همراه با درد و رنج. باید خود را به کلی از یاد برد و هرگونه غروری را کنار گذاشت.

***********

در زندگی یک آدم، همیشه ساعتی از شب یا روز فرا می رسد که بزدل می شود، و ترسش هم فقط از فرا رسیدن این ساعت است

ذهن نوشته های یک دیوانه...
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : طاعون آلبر کامو,طاعون آلبر کامو pdf,طاعون آلبر کامو خرید, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47