ذهن نوشته های یک دیوانه

ساخت وبلاگ
بجه ها را لابد یکی یکی به درد از دل خود برکنده و به دور انداخته بود، و مرگان را در خاطر خود گم و گور کرده بوده است. دیگر چه می ماند که سر راه بر جای گذاشته باشد؛ غصه هایش؟ نه! به یقین که سهم خود را هم ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 21:46

از راهرو و از ساختمان خارج شدم و توی پیاده رو ایستادم. هنوز صدایش را می شنیدم"جو! جو! کجایی، جو!" جو نمی آمد. نمی شد به آدم ها اعتماد کرد. هر طور حساب میکردی باز آدم ها ارزش اعتماد کردن نداشتند. ***** ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 2 بهمن 1397 ساعت: 22:16

آدم های مغرور برای خودشان غم و غصه درست می کنند. *********** _ در این فکرم که چگونه انتقام خود را از هیندلی بگیرم. برای من اهمیتی ندارد چقدر منتظر بمانم ولی سرانجام باید به مقصود خود برسم. امیدوارم او قبل از من نمیرد تا بتوانم نقشه ام را عملی کنم _ هیت کلیف خجالت بکش! این حرف ها خوب نیست. خدا خودش ا ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 18 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:17

قاعده ی اول: کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار میبریم، همچون آیینه ای است که خود را در آن میبینیم. هنگامی که نام خدا را می شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیش تر مواقع در ترس و شرم به سر میبری. اما اگر هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا عشق و لطف و مهر ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 21 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 3:17

در مورد موضوع خبر باید گفت که همیشه خبری وجود دارد، حتی هنگامی که به هیچ دردی نخورد، بی خبری هم خودش یک خبر محسوب می شود. *********** خوشبختانه گذر جهان و گردش سیارات نیازمند تعادل و توازنی است که آن ها را در مسیرها و مدارهای مربوطه اشان نگه می دارد. براساس همین نظام تعادلی است که هرگاه چیزی از یک گوشه ی دنیا برداشته می شود چیز دیگری تقریبا مشابه آن در گوشه ی دیگری قرار داده می شود و این تشابه در کیفیت و تناسب به منظور جلوگیری از شکوه و گلایه درباره ی تفاوت در برخورد می باشد. *********** خداحافظ تا فردا...خیلی جالب است که هر روز زمان جدا شدن از یکدیگر، این جمله را به کار می بریم و آرزو می کنیم روز بعد یکدیگر را ببینیم، بدون آن که واقعا به این موضوع فکر کنیم که آیا فردا همه چیز همان گونه که ما انتظار داریم خواهد بود؟ اگر چنین اتفاقی بیفتد بی شک یکی از احتمالات پیچیده در قالب معجزه ای به وقوع پیوسته است. اگر در این مورد تردیدی وجود داشته باشد، تنها یادآوری این نکته لازم و کافی است که "روز بعد" یا همان روزی که از آن به عنوان "فردا" یاد میکنیم، می تواند برای بعضی ها اصلا وجود نداشته باشد. ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : بینایی ژوزه ساراماگو, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47

پروردگار قدرت مطلق است. اگر او خود را تنها به انجام کارهایی که ما خوب می پنداریم محدود می کرد, نمی توانستیم او را قادر مطلق بنامیم. در آن صورت, او تنها بر بخشی از جهان فرمان می راند, و کسی قدرتمند تر از او وجود می داشت که اعمال او را نظاره کند و به قضاوت بنشیند. در آن صورت, من آن خدای قدرتمندتر را می پرستیدم. ************ روح نیز ,همچون رودخانه و گیاه, به نوع دیگری از باران نیاز دارد: امید, ایمان, دلیلی برای زیستن. هنگامی که عوامل به جریان در نیایند, همه چیز در روح می میرد, حتی اگر بدن به زندگی ادامه دهد؛ و مردم می توانستند بگویند «این جا در این بدن روزی یک انسان وجود داشت» *********** تو راهت را یافته ای, اما نباید قبل از این که یاد بگیری از نو بسازی, چیزی را نابود کنی. *********** هر انسانی حق دارد به وظیفه اش شک کند و گه گاه از آن دست بشوید؛ اما آنچه نباید انجام دهد, به فراموشی سپردن وظیفه است. هر که به خودش شک نکند, شایسته نیست -چرا که در اعتقاد غیر قابل تردید خود نسبت به توانایی اش, مرکب گناه غرور می شود- *********** زن پرسید:«آیا خداوند از میان کلمات ناپدید خواهد شد؟» ایلیا پاسخ ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : کوه پنجم پائولو کوئیلو,کوه پنجم پائولو کوئلیو,دانلود رمان کوه پنجم پائولو کوئیلو, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47

چقدر روزها می تواند زیباتر باشد وقتیکه تنها جایی که افکار می تواند هدفش را بسازد, مغز انسان باشد و هرکس بخواهد عقاید را له کند مجبور به فشردن سرهای انسانها باشد. *********** من می توانم با خودم کنار بیایم چون هرگز بی کس نیستم؛ من فقط به شکل ساده ای تنها هستم؛ در انزوای به شدت شلوغ خود زندگی میکنم؛ یک آدم تا ابد بی قید و به نظر میرسد که ابدیت یکی از روزهای من باشد. *********** من میتوانستم ببینم که تا چه حد حق با ریمباد بود وقتی نوشت که جدال روحی به دهشتناکی هر جنگ مسلحانه ایست. من می توانستم معنای سخنان سنگدلانه ی مسیح را بفهمم که میگفت "من برای آوردن صلح نیامده ام مگر بوسیله ی شمشیر" *********** پس از او خواستم تا مرا ببخشد بدون این که بدانم چرا! اما این هم قسمت من بود؛ تقاضای عفو و بخشش! من حتی از خودم برای چیزی که بودم طلب بخشش میکردم, از چیزی که سرشت و طبیعت من بود. *********** من حال راهبانی را داشتم که وقتی فهمیدند کوپرنیک قوانین کیهانی جدیدی را کشف کرده است و این که زمین مرکز جهان نیست دست به خودکشی گروهی زدند؛ آنها نمی توانستند جهان را متفاوت از چیزی که تا آن زمان در آن زندگی ک ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : تنهایی پر هیاهو – بهومیل هرابال,دانلود کتاب تنهایی پرهیاهو بهومیل هرابال, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47

من مطلقا زیر بار خوشبختی نمیرم. خوشبختی برای کله پوک ها و دهاتی ها و سگ ها, برای پرولتاریا و بورژواها خوبه...من یک آدم آزادم. من نمی خوام بنده ی خوشبختی باشم. خوشبختی ها همه از یک قماش اند.کامت که شیرین شد,لذت زندگی را که چشیدی دیگر فاتحه ی عصیان خوانده شده.جایی که شیرین کامی باشه عصیان نیست.کیست که بتونه بگه دروغ میگم؟خوشبختی افیون ملت هاست,رکوده. بدبختی اسباب پیشرفته.اگر شلاق و مهمیز نباشه اسب از جاش تکون نمی خوره.اگه می تونید ثابت کنید که اینجور نیست *********** کسانی که عقاید احمقانه شان را ابراز می کنند اغلب بسیار حساسند.هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد. باگ میگفت حماقت بزرگترین نیروی روحانی تمام تاریخ بشرست.می گفت باید در برابر آن سر تعظیم فرودآورد,چون همه جور معجزه ای از آن ساخته است. *********** هر چیز حدی دارد, حتی تصمیم آدم به کلنجار رفتن با واقعیات. وقتی آدم به آن حد رسید, دیگر کاری نمی شود کرد. واقعیات باید بروند یکی دیگر را پیدا کنند. *********** _ پیشرفتم عالی است. بعضی وقت ها نصف شب از خواب بیدار می شم و میبینم هیچ احساسی ندارم. بی درد بی درد.ی ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : خداحافظ گاری کوپر رومن گاری,خداحافظ گاری کوپر رومن گاری دانلود,خداحافظ گاری کوپر رومن گاری دانلود pdf, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47

سوال:چه کار باید کرد که وقت هدر نرود؟ جواب: آدم در تمام مدت، گذشتنش را حس کند. وسیله برای این کار:چندین روز در اتاق انتظار یک دندان پزشک روی صندلی ناراحتی منتظر بماند؛ یا بعداز ظهر یک شنبه ای را روی ایوانش بنشیند، به گفت و شنودی در یک گردهم آیی به زبانی که با آن آشنایی ندارد گوش بدهد، مسیر های طولانی و ناراحت کننده ای را با قطار انتخاب کند و طبعا تمام مدت مسافرت هم ایستاده باشد، جلو ی گیشه ی تماشاخانه ای توی صف بایستد و جایش را از دست ندهد، و از این قبیل *********** کسی که تسلیم قوه ی تخیلش می شود، باید زخمی را هم که از این تسلیم شدن به او وارد می شود بپذیرد. *********** زیستن در نومیدی و بی پناهی، در حقیقت در دوزخ فرو رفتن است. *********** عشاق معمولا تا ساعت چهار صبح کاری نمی کنند و حتی اگر شب را با خیانت گذرانده باشند، میخوابند.بله در این ساعت می خوابند تا اطمینان پیدا کنند، زیرا دغدغه ی بزرگ و همیشگی قلب مشتاق، به تصرف درآوردن فرد مورد علاقه اش است، تا این که در دوران جدایی، بتواند او را در خوابی بدون رویا، که فقط هنگام پیوستن دوباره به همدیگر پایان میگیرد، بازیابد. *********** در ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : طاعون آلبر کامو,طاعون آلبر کامو pdf,طاعون آلبر کامو خرید, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47

به هر طریق هر کسی همیشه کمی خطاکار است.  *********** مثل همیشه، هنگامی که خواهان خلاصی از قید کسی بودم که شنیدن سخنانش برایم رنج آور بود،  حالت پذیرش و تایید به خود می گرفتم،  با او نیز چنین رفتار کردم اما در نهایت تعجب،  او گمان کرد بر من چیره گشته است  *********** من آدم عجیبی هستم، مطمئنا او مرا دوست دارد، اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود. *********** در ابتدای بازداشتم،  با این حال،  آن چه که سخت ترین بوده است این بود که من اندیشه های یک مرد آزاد را داشتم. برای مثال،  آرزو و تمنای بودن در یک پلاژ و پایین رفتن به سوی دریا بود که مرا دربر میگرفت. یا تصور کردن صدای اولین موج ها در زیر پاهایم،  ورود پیکرم در آب و آن حس رهایی که در آن می یافتم، ناگهان احساس میکردم که چقدر دیوار های زندان به یکدیگر نزدیک شده اند. اما این وضع چند ماهی بیشتر به طول نیانجامید،  بعدا، من فکری جز فکر یک زندانی نداشتم. *********** من هرگز نمی توانستم واقعا از چیزی متاسف باشم. من همیشه توسط آن چه که اتفاق می افتاد، توسط امروز یا فردا، در آن وضعی که مرا قرار داده بودند، غافلگیر شده ام. *********** ماما ذهن نوشته های یک دیوانه...ادامه مطلب
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : بیگانه آلبر کامو,بیگانه آلبر کامو لیلی گلستان,بیگانه آلبر کامو نقد, نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 22:47